فاطمیه
از ظلم اعدا کشته شده حضرت زهرا سلام علیها، یاصاحب الزمان آجرک الله مولاجان
پیشکشی را تقدیم نگاهت میکنم باشد که مشمول دعایت شوم .
مادرسادات سلام علیک
آن روز ها را چگونه سر کردی بانو جان؟
آن دم که طوفا سهمگین از راه رسید، چه میخواست از آشیان پر ازمهر تو علی ؟
یکی در ظلمات بامشت به درخانه ات میکوبد او باخدا سر ستیز دارد
برنخیز بانو به گشودن در
یکی هیزم به در خانه ات می آورد به قصد سوزاندن نورهای خانه
یکی در کوچه مشعله به دست ایستاده به قصد برافروختن آتش نفاق، آتشی که تا ابد در تاریخ خواهد سوخت.
دیگری که ناسزا میگوید قصد آشیان تو را دارد از کینه و بغض سربسته ای که اکنون سر برآورده و کمر به نابودی حقیقت بسته غافل از است که خداوند هرگز نخواهد گذاشت مگر نه اینکه خداوند نور خود را درهمه جا به ظهور میرساند، هدچند کافران را خوش نیاید.
اما کاش برنمی خاستی
حضرت مادر ادامه رسول خدا شمایی
برخاستی، برخاستی که اسلام زنده بماند حق به سلامت باشد
برخاستی که پیش روی آفتاب سپر شوی
شمشیرهای برهنه ای که سمت امامت نشانه رفت را حواله جان خویش کنی
بانو قیام میکنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند تو انقلاب میکنی تا مردمان غفلت زده روزگار به خود بیایند ولایت را تنها نگذارند.
آن دم که پشت در ایستادی تمام قلب هستی آن جا می تپید
ناگهان در سوخته باز شد به روی فتنه ها، آن جا بود که چشم های مردمان خواب زده حقیقت بسته شد آنجا بود آغاز همه ی ستم های تاریخ …..آغاز همه روضه ها
اما بانو سخنی دارم امسال فاطمیه برای ما رنگ و بویی دگر دارد امسال حاج قاسم در بین ما نیست خبری از اشک و آهش در حسینه امام نیست
اما نمی دانم بانو چه گفت چه خواست در میان ناله هایش در روضه شما
اما خوب می دانم انتخابش زهرا بود ارادت داشت بانو به محضر شما
رمز عملیات را مزین به یازهرا میکرد رفقایش زهرایی بودند حسین پسرغلامحسین سیمش وصل بود که جسدش بعد از سالیان سال هنوز سالم است حاج قاسم هم رفت کنار رفقای شهیدش ….اما هرچه بود هرچه گفت هرچه خواست خوب مزد گرفت که اینگونه شد رفتنش بدن اربابا ، دور لز وطن ،روز جمعه، دل شب به خاک آرامیدن
همه از دعای شماست بانو
درقنوت نمازت دعا کن برای سلیمانی ها
رهبر عزیزتر از جانم که مقتدایش حضرت حجت است بر پیکرش اشک میریزد و میگوید اللهم انّالانعلم منهم الاخیرا با رفتنش همه دل هاشکست همگی دلشکسته شدیم مضطر از زخمی که بر جانمان زدند
حزن و اشک درچشمانمان عادی نیست این حزن تجلی حزن صاحب الزمان در شهادت سلیمانیست مگر میشود سرباز برود و فرمانده محزون نباشد !؟
حاج قاسم سربازی اش را به تمام دنیا اثبات کرد
اندکی تامل، اندکی درنگ به حال خویش سربلز ولایتیم یا که سر بار ولایت ؟!
بیایید پیام مولارا به شیخ مفید مرور کنیم اما این بار متفاوت تر از قبل بابغض چشم، با دل شکسته، با نفسی خسته بخوانیم
اگر شیعیان ماهمدل بودتد سعادت دیدار ما به سرعت نصیبشان میشد
آه از این خون مردم را همدل کرد اما حیف است که برای ظهور منتقنم موعود استغاثه نکنیم با آن همه دل های شکسته که جغرافیای زمان را به چالش کشیدند
این بغض ها اگر استغاثه شود شاید خدا ادامه عیبت را بر ما ببخشاید
آن وقت منتقم فاطمه خواهد آمد
به امید ظهور نزدیکش
به امید آن روز که مهدی بیاید و تیغ از نیام برکشد و انتقامی سخت گیرد لز عدوی فاطمه